در اروپای شرقی، پلیس لیتوانی با شناسایی جسد دختری 14 ساله در جنگلهای اطراف ویلنیوس که به طرز فجیعی کشته شده بود، تحقیقات گستردهای را برای شناسایی علت این حادثه آغاز کرد و سرانجام موفق شد با طعمهگذاری، پسری 13 ساله را شناسایی و دستگیر کند که عامل این جنایت هولناک است.
این نوجوان لیتوانیایی با راهاندازی صفحهای در شبکه اجتماعی فیسبوک تلاش میکرد که در قالب دوستی با دختران نوجوان با آنها آشنا شود و سپس زمینه تجاوز، سرقت اموال و قتل آنان را برنامهریزی کند. پلیس همچنان احتمال میدهد که دختران دیگری نیز مورد آزار و اذیت این نوجوان قرار گرفته باشند.
این متهم به جرم جنایت تکاندهنده، تجاوز و آزار جنسی روانه زندان شده تا دادگاه عالی لیتوانی در خصوص وی پس از سال نو میلادی تصمیمگیری کند.
همچنین پلیس لیتوانی ضمن هشدار به خانوادهها درباره استفاده فرزندانشان از شبکههای اجتماعی، خواستار نظارت بیشتر آنان شد.
هشدار :
ما گوشمون از این حرفا پره ! هشدار هاتم زیاد شنیدیم . بذار من یکی کار خودمو بکنم !!!
اما حادثه یه بار اتفاق می افته ، و از کجا معلوم که واسه ما نیفته ؟
من رفتنی ام !
آمد پیش من ، حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق می کند .
گفت : یک سوال دارم که خیلی جوابش برایم مهم است .
گفتم : چشم ، اگر جوابش را بدانم خوشحال می شوم بتوانم کمکتان کنم .
گفت : من رفتنی ام !
گفتم : یعنی چی ؟
گفت : دارم می میرم .
گفتم : دکتر دیگری ، خارج از کشور ؟
گفت : نه ؛ همه اتفاق نظر دارند ، گفته اند خارج هم کاری نمی شود کرد .
گفتم : خدا کریم است ، انشاءالله که بهت سلامتی می دهد .
با تعجب نگاه کرد و گفت : اگه من بمیرم خدا کریم نیست ؟
فهمیدم آدم فهمیده ای است و نمی شود گولش زد . گفتم : راست می گویی ، حالا سوالت چیست ؟
گفت : من وقتی فهمیدم دارم می میرم خیلی ناراحت شدم ، از خونه بیرون نمی آمدم . کارم شده بود تو اتاق ماندن و غصه خوردن !
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم ؟ خلاصه یه روز صبح زدم بیرون و مثل همه شروع به کار کردم . اما با مردم فرق داشتم ، چون من قرار بود بروم و این حال مرا انگار کسی نداشت . خیلی مهربان شدم ، دیگر رفتار های غلط مردم خیلی اذیتم نمی کرد . با خود می گفتم بگذار دلشان خوش باشد ؛ آخر من رفتنی ام و آنها انگار نه ! سرتان را درد نمی آورم . من کار می کردم اما حرصی نداشتم . بین مردم بودم اما بهشان ظلم نمی کردم و دوستشان داشتم . تا آنجا که ممکن بود به همه کمک می کردم . ماشین عروس که می دیدم از ته دل شاد می شدم و دعا میکردم . فقیری که می دیدم از ته دل غصه می خوردم و بدون اینکه حساب و کتاب کنم کمک می کردم . مثل پیر مرد ها برای همه جوان ها آرزوی خوشبختی می کردم .
الغرض این که این ماجرا مرا آدم خوبی کرد و پیش همه محبوب شدم .
حالا سوالم این است که من به خاطر مرگ خوب شدم و ایا خدا ای خوب شدن را قبول می کند ؟
گفتم : بله ، آن طور که من یاد گرفته ام و به نظرم می رسد ، آدم ها تا دم رفتن ، خوب شدنشان برای خدا عزیز است .
آرام آرام خدا حافظی و تشکر کرد . داشت می رفت که گفتم : راستی نگفتی که چقدر وقت داری ؟
گفت : معلوم نیست ، بین یک روز تا چند هزار روز !!!
یک چرتکه انداختم دیدم من هم تقریبا همین قدر وقت دارم . با تعجب گفتم : مگر بیماری ات چیست ؟
گفت : بیمار نیستم !
هم کفرمی شده بودم و هم از تعجب شاخم داشت در می آمد . گفتم : پس چی ؟
گفت : فهمیدم مردنی ام ، رفتم از دکتر پرسیدم می توانمید کاری کنید که نروم ؟ گفتند نه ! گفتم خارج چی ؟ و باز گفتند نه ! خلاصه رفیق ما که رفتنی هستیم ، کی اش فرقی دارد مگر ؟ باز خندید و رفت و دل مرا با خودش برد .
چرا بگوییم امام خامنه ای؟
غربیها با سه کلیدواژه آزادی، دموکراسی و حقوق بشر افکار عمومی را اداره میکردند و شرقیها با دو کلیدواژه مبارزه پرولتاریا با امپریالیسم و برابری ...
در این میان"امام خمینی"رحمت الله علیه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، پنج کلیدواژه قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند؛
• اصل "امامتمحوری" مهمترین کلیدواژه بود، سیستم "امت ـ امامت" حرف جهان شمول اسلامی بود که در عرصه سیاست احیا شد .
• ده سال هر کاری کردیم، یک رسانهی غربی پیدا شود که بگوید امام خمینی، نشد! همه میگفتند آیتالله خمینی.
• سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم: «استاد! چرا رسانههای شما نمیگویند امام خمینی؟». خندهای کرد و گفت:« آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!» کیفش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمه آلمانی کتاب "ولایت فقیه" امام بود. گفت:« آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم امام، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص میشود. چون کلمه امام قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم رهبر، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار میدهیم. کلمه رهبر به نفع ما و کلمه امام به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان میگوییم آیتالله، اما امام یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور میشود امام امت اسلامی که مسلمانهای دنیا را دور خودش جمع بکند!».
با این صراحت این را به من گفت.
مرد جوانی که پس از سرقت فیلم و عکسهای خصوصی و خانوادگی یک دختر جوان به بهانه پس دادن آنها، این دختر را مورد آزار و اذیت قرار داده بود، در شهریار دستگیر شد.
رسیدگی به این پرونده روز 18 مرداد امسال با شکایت دختری مبنی بر آزار و اذیت از سوی یک مرد جوان، در دستور کار ماموران اطلاعات ـ امنیت پلیس شهریار قرار گرفت.
شاکی در اظهاراتش به پلیس گفت: چندی پیش با مردی جوان در یکی از بوستانهای شهر آشنا شده و ارتباطمان شکل گرفت. وی به من ابراز علاقه میکرد. یک روز این فرد به بهانه اینکه قصد دارد چند آهنگ را از گوشی تلفن همراهش به تلفنم انتقال دهد، به طرز ماهرانهای عکس و فیلمهای خصوصی و خانوادگی مرا از تلفن همراهم سرقت کرد. شاکی اضافه کرد: پس از چند روز با مرد جوان اختلاف پیدا کرده و ارتباطمان قطع شد تا اینکه وی با من تماس گرفت و تهدید کرد که اگر به ارتباطم با او ادامه ندهم، عکس و فیلمهای خانوادگیام را پخش خواهد کرد.
شاکی اضافه کرد: ابتدا حرفهایش را نپذیرفتم اما در بررسی از گوشی تلفن همراهم و مشخصاتی که از سوی این جوان ارائه میشد، متوجه سرقت عکس و فیلمها شدم. دختر جوان در رابطه با دام شیطانیای که در آن گرفتار شده بود، گفت: از ترس اینکه خانواده ام از موضوع اطلاع پیدا نکنند، ماجرا را با آنها در میان نگذاشتم و با التماس از مرد جوان میخواستم تا عکس و فیلمهای سرقت شدهام را پس دهد اما او توجهی نکرد.
وی اضافه کرد: یک روز به بهانه اینکه قصد تحویل دادن عکس و فیلمها را دارد، مرا به خانهای در جنوب شهر دعوت کرد. به محض حضور در آنجا مرد هوسران زندانیام کرد و به زور و تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. روز بعد مرا سوار خودرویی کرد و با توقف در حاشیه جاده از خودرو بیرون انداخت و متواری شد.
با تشکیل پرونده قضائی در این زمینه، تحقیقات ماموران برای دستگیری مرد هوسران آغاز و پاتوقهای احتمالیاش زیرنظر گرفته شد. جستجوها ادامه داشت تا اینکه 2 روز پیش مخفیگاه متهم فراری در شهریار شناسایی و متهم دستگیر شد.
"سرهنگ یارندی"، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان تهران و البرز با اشاره به این خبر گفت: با هماهنگی قضائی مخفیگاه متهم مورد بازرسی دوباره قرار گرفت و فیلم و عکسهای مسروقه متعلق به شاکی نیز کشف و ضبط شد.
بنابراین گزارش، متهم به اتهام سرقت عکس و فیلمهای متعلق به شاکی و خانوادهاش و آزار و اذیت دختر جوان با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد. تحقیقات تکمیلی در این زمینه ادامه دارد.
با دیدن چه پیامک هایی پلیس را خبر کنیم؟
با بالا رفتن تعداد سایتهایی که ایمیلهایی با محتوای برنده شدن و پکیج طلایی و جایزه طلایی به افراد ارسال میکنند، گویی برخی از شرکتها با اعلام اینکه افراد در قرعهکشی آن سازمان برنده شدهاند، دست به شگردهای جالب و عجیبی در کلاهبرداری زدهاند.
بنابراین گزارش برخی از پیامهای کوتاه با درج تبلیغاتی از قبیل اینکه شما برنده شدهاید و یا با اعلام اطلاعات زیر در قرعهکشی شرکت کنید و پیامهایی از این قبیل، از شما میخواهد تا شماره حساب، شماره کارت، رمز عبور، رمز دوم و یا تاریخ انقضای کارت را برایشان ارسال کنید، اما با توجه به پروندههایی که در پلیس فتا موجود است؛ میتوان گفت تمامی این پیامهای کوتاه، تقلبی بوده و اهداف مجرمانهای را دنبال میکنند و این پیام راهی برای سرقت از حساب شما است.
پلیس فتا از مردم خواسته است با دیدن اینگونه پیامهای کوتاه، موضوع را سریعاً به پلیس فتا گزارش کنند تا از وقوع جرم و سوءاستفادههای احتمالی جلوگیری به عمل آید.
پرسش از «پایان جنگ» در واقع به «علت» آن، معطوف نیست، زیرا هر جنگی در نهایت به پایان می رسد این پرسش متأثر از ملاحظات دیگری، از جمله نحوه ی پایان جنگ و مقایسه ی آن، با وضع دیگری که جنگ می توانست در بستر آن به پایان برسد می باشد. در واقع این گونه استدلال می شود که اگر قرار بود، جنگ با راه حل سیاسی پایان پذیرد، چرا این اقدام پیش از این به ویژه پس از فتح خرمشهر انجام نشد؟ هم چنین تغییر موقعیت نظامی ایران در ماه های پایانی جنگ و پذیرش قطعنامه ی 598 یک سال پس از تصویب آن، منجر به پیدایش این پرسش شد که چرا ایران قطعنامه ی 598 را هم زمان با زمان تصویب آن، در تیرماه سال 1366 نپذیرفت؟
چنان که ملاحظه می شود، پرسش سوم بر دو مسأله متمرکز است؛ نخست، وضعیت نظامی ماه های پایانی جنگ و ابهام هایی که نسبت به آن، وجود دارد و دیگری روش پایان بخشیدن به جنگ با راه حل سیاسی و پذیرش قطعنامه ی 598 می باشد. در نتیجه این پرسش به میان می آید که تحولات نظامی جنگ چه روندی را طی کرد که در ماه های پایانی جنگ منجر به تغییر وضعیت نظامی به زیان ایران و به سود عراق شد؟
استراتژی ایران پس از فتح خرمشهر تهاجمی و با هدف دستیابی به یک منطقه با اهمیت و پایان دادن به جنگ بود. عملیات رمضان در چارچوب همین استراتژی انجام شد، ولی به نتیجه ای نرسید و موقعیت برتر ایران را که حاصل فتح خرمشهر بود، تضعیف کرد.
قدرت تهاجمی ایران که ماشین نظامی عراق و استحکامات دفاعی این کشور را در هم کوبیده بود و می توانست پشتوانه ی نظریه ی صدور انقلاب و برتری ایران در سطح منطقه قرار گیرد، لذا مهم ترین مشکل عراق و حامیانش همین امر بود. بنابراین دفاع مطلق بر روی زمین، سیاست تهاجم در هوا و دریا را دنبال می کرد. توقف و خنثی سازی قدرت تهاجمی ایران با این هدف دنبال می شد که ایران در برابر یک جنگ فرسایشی، در نهایت موافقت خود را با اتمام جنگ اعلام نماید.
1- پى آمدها و دست آوردهاى انقلاب اسلامى چه بود؟
در بهمن ماه 1357 خورشیدى، تحولى بزرگ و شگرف و از دیدگاه امام امت، «معجزه ى الهى» در تاریخ ایران و جهان اسلام و حتى جهان بشریت رخ داد که همه ى اندیشمندان و تحلیل گران علوم سیاسى، تاریخ نگاران و سیاست مداران دنیا را به شگفتى واداشت; زیرا هیچ یک از آنان، حتى سازمان هایى که به انبوه اطلاعات حسّاس و سرّى دسترسى داشتند، نتوانستند رخ دادن انقلاب اسلامى ایران را در چنین زمان و موقعیّت منطقه اى و در این شکل و ماهیّت، پیش بینى کنند. |